loading...
شعر طنز
علیرضا بازدید : 298 یکشنبه 24 شهریور 1392 نظرات (0)

چو روحي چو جاني به تن بربري

ترا عاشقم كاملاٌ !ببري

سحر چون بر ايد بلند افتاب

به فرياد گويم كه زن: بربري

قدر بربري سفت جانانه اي

و مردانه دندانشكن بربري

چنان طول و عرضي كه از شهر ري

همي سق زنم تا به كن بربري

بياور دو تن خامه از شير گاو

كه با ان زنم بر بدن بربري

به دستان لاغر دو دانه لواش

به دستان مرد خفن بربري

خورد يك تاميلي به تانزانيا!

به هيماليا هم شمن!!! بربري

و ادم هم از اول ادم نبود

به او داده شد در عدن بربري

دو علت شد اسكندر ايران گرفت

يكم بربري دوماٌ  بربري!

و ماركوپلو از چه مشهور گشت

كه اورده بود از ختن بربري

چه رازي پس وزنه برداري است؟

ببين زير  آن  پیرهن  بربري

و آن هد زني كه زدستي ركورد!

خورد قبل هر هد زدن بربري

ترا وقت عاشق شدن بوي رز

مرا بوي عاشق شدن بربري

مرا لاي يك بربري دفن كن

كه گردد مرا چون كفن بربري

دلم سخت اشفته از روزگار

برايم بخوان يك دهن بربري!!!!!!!

نادر ختایی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام دوستان.من قصد دارم در این سایت به جمع آوری اشعار طنز از شاعران معاصر بپردازمو امیدوارم که شما نیز از ما حمایت کنید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا عملکرد این وبلاگ را می پسندید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 46
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 363
  • بازدید کلی : 5,553
  • کدهای اختصاصی

    كد موسيقي براي وبلاگ

    هدایت به بالا

    کد هدایت به بالا

    کد آمارگیر

    تماس با ما
    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    کد جست و جوی گوگل پرتال جامع فرهنگی اطلاع رسانی راسخون